همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

همه اطرافیان من!

"روزنوشت های یک مادر"

258.


همیشه در ایام عید، همه و بیشتر از همه مجری های صدا و سیما گوش ملت رو با جملاتی مثل کینه ها رو فراموش کنید، قهر رو کنار بگذارید و ... کر می کنند. حالا درست در همین روزها دو تا از این مجری ها که جلوی دوربین از علیه السلام ترین این جماعت بودند، چنان به جان هم افتادند و یکی در شبکه های اجتماعی و دیگری از تریبون رسمی رادیو یکدیگر را با انواع و اقسام توهین و تهدید مورد نوازش قرار میدهند که بیا و ببین!!

لابد می دانید چه کسانی رو میگویم! همان خانوم و آقای محترمی که سال گذشته خبر ازدواجشان را در بوق و کرنا کردند و در برنامه های تلویزیون حاضر شدند و آقا برای خانوم شعر عاشقانه میخواند و خانوم عشوه میامد و ...


من نمیدانم اصل جریان چیست و این را هم نمیدانم که آقای مجری به ظاهر محترم از تریبونی که در اختیار دارد چه استفاده ای کرده و در مورد خانوم مجری چه گفته که اینطور او را آشفته کرده. من فقط عکسی از چشم کبود خانوم مجری در اینستاگرام دیدم با توضیحی که نشان می داد عکس مربوط به دوران ازدواجش و نوازش های آقای مجری به ظاهر محترم است. 


این که متاسفانه سیستم اجتماع ما جوری است که تقریبا همه افراد مجبورند زمینه هایی از ریا داشته باشند را همه می دانیم، اما متاسفانه سیستم صدا و سیما در این موضوع چندین برابر بدتر از کل جامعه است و این چیزی است که موجب می شود کارکنان آن خصوصا کسانی که بیشتر در معرض دید و به اصطلاح در ویترین هستند در این زمینه از همه پیشروتر باشند و این خیلی بد یا حتی افتضاح است.

افتضاح است که افراد جلوی دوربین یک جورند و گند کارهایشان پشت دوربین یک جور دیگر سر باز می کند؛ افتضاح است که در همین موضوعی که گفتم یکی از طرفین هنوز آنقدر برد و برش دارد که تریبون رادیو را در اختیار داشته و از آن برای کینه های شخصی خودش بهره می برد؛ افتضاح است که....

و همین افتضاحات است که جمع کثیری را نسبت به تنها رس انه ملی بی اعتماد و ناامید کرده. حالا هر چه می خواهند پول بی ت ال مال را صرف ساختن برنامه هایی در مضرات استفاده از ما ه واره و ... کنند وقتی ویترین خودشان خراب است و ریا در آن موج می زند هر چه بسازند بی فایده است.




پ ن: مسافرت نرفتیم؛ آلرژی بهاری جانم را به لب رسانده؛ از سال تحویل تا الان به این دلیل که همسر شب و روز سر کار است در خانه پدر اتراق کرده ایم؛ هوا هم خوب نمی شود اقلا با دخترها کمی تهران گردی کنیم؛


پ ن: همه این دلایل یعنی این که بیکارم و برای فرار از بیکاری روی آوردم به تمرین نوشتن مطالب جدی تر مثل این.

نظرات 2 + ارسال نظر
اپیزود سه‌شنبه 4 فروردین 1394 ساعت 14:55 http://www.episode2550.blogfa.com

فرزاد و آزاده :/
ما که توی زندگیشون نبودیم ببینیم چی شده ولی از بس جفتشون زبون دارن هیچکدوم کوتاه نیومدن فکر کنم به اینجا رسیدن.
آزاده خیلی از ازدواج به بعد لاغر و شکسته تر شده صورتش

به نظرم این کوتاه نیومدن متاسفانه دلیل اکثر جدایی هاست نه فقط این دو تا!

خوش اومدی

راحیل چهارشنبه 19 فروردین 1394 ساعت 14:14 http://zendegi-baeshgh.blogfa.com/

ای امان از این تظاهرهای زندگی مشترک ای امان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد